تصویری درسآموز از دل تاریخ
تاریخ انتشار: ۱۱ مرداد ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۵۶۵۱۵۴۶
از قصههایی که بزرگترها برایمان نقل کردند تا مدرسه و شناختی که حاصل روایتهایی از معلمانمان بودند، کموبیش از صلحا و اشقیای تاریخ اسلام شنیدهایم و اگر اهل مطالعه در این زمینه نباشیم هم باز با شخصیتهایشان آشنا هستیم. البته قصههایی که در قاب جعبه جادو از نبرد میان حق و باطل تصویر میشود هم در آشناییمان با این شخصیتها که از دل تاریخ برخاستند، بیتاثیر نبوده است، چراکه بعد تصویری و شخصیتپردازی در سریالهای تلویزیونی میتواند بیش از هر عنصر دیگری به یک شخصیت جان دهد و آنرا در ذهن مخاطبان ماندگار کند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
«مختارنامه» که این روزها برای چندمین بار به مناسبت آغاز محرم از شبکه آیفیلم پخش میشود، یکی از سریالهایی است که با قلم داوود میرباقری به تعداد زیادی از شخصیتهای واقعه عاشورا و قیام مختار جان داده است و صلحا و اشقیا در این معرکه خونین را در قامت بازیگران حرفهای به مخاطبان شناسانده و بعد دراماتیک بیشتری به آنها داده است. در نوشتار پیشرو نگاهی به شخصیتپردازی تعدادی از این نقشها که در سپاه خوبها یا بدها شمشیر زدند یا دست کم حضور داشتند، انداختیم و دیدگاه برخی صاحبنظران را درباره تاثیر این سریال در معرفی این افراد جویا شدیم.
حصول شناخت از دریچه نمایش
حسین سطانمحمدی، منتقد سینما و تلویزیون درباره تاثیر سریالهای تاریخی ازجمله مختارنامه در معرفی شخصیتهای مثبت و منفی تاریخی به مخاطبان بیان میکند: مختارنامه در حالی برای بار اول روی آنتن تلویزیون رفت که مدتها بود چنین آثاری را در قاب سیما نداشتیم. ضمن اینکه نام داوود میرباقری بهعنوان سازنده روی این اثر بود، چندین و چند سال طول کشید تا به سرانجام برسد و برای همین ایجاد کنجکاوی میکرد و بسیاری منتظر بودند تا ماحصل کار را تماشا کنند. پس از پایان هر قسمت میزگردهایی تشکیل و درباره شخصیتهای واقعی و نمایشی که در این سریال به نمایش درآمدند و همچنین عملکرد آنان صحبت میشد؛ به همین دلیل نام این افراد در ذهن مخاطبان جا افتاد.
او ادامه میدهد: همراهی این سریال با وقایع معاصر نیز باعث شد حتی در عراق هم عکسهای مختار را نصب و به عنوان منجی از او یاد کنند. این اقدامات، ذهنها را نسبت به این موضوع و شخصیتهایی که در سریال معرفی شد در کشور ما و دیگر کشورها برانگیخته کرد. اسامیای که پیش از آن کمتر مطرح بودند و بهجز کارشناسان مباحث مذهبی ممکن بود کمتر کسی از احوالات آنها در آن دوران اطلاع داشته باشد، میان مخاطبان مطرح شدند. میشود گفت نشاندادن وقایع یک دوران واقعی باعث شد مردم کنجکاو شوند و سریال را پیگیری کنند.
با اینکه خود من در این حوزه مطالعه داشتم، اما با شنیدن هر اسم در این سریال، کنجکاو میشدم و بیشتر دربارهاش جستوجو و مطالعه میکردم. طبیعی است که این حس در بیشتر مخاطبان ایجاد شود و به مرور شناخت کاملتری از شخصیتهای صالحان، اشقیا و... در آن دوره تاریخی پیدا کنند. اثرگذاری این سریال آنچنان است که برخلاف آنچه بر سر زبانها افتاده و تعدادی از همکاران و قلمبهدستان از بازپخش این سریال ابراز نارضایتی میکنند، بسیاری از مخاطبان در بازپخشها نیز همچنان پای آن مینشینند و تماشایش میکنند.
سلطانمحمدی در مورد تاثیر این دست آثار بیان میکند: اگر چنین آثاری با جامعیت تاریخی ساخته و دربارهاش بحث شود به شناخت بهتر تاریخ و شخصیتهای موثر در آن کمک خواهد کرد، حتی اگر نقدهایی نسبت به آن مطرح شود. برای مثال خاطرم هست آقای داریوش ارجمند نسبت به سوگیری مجموعه انتقاد داشت و مختار را واجد چنین ستایشی نمیدانست و از پرداخت اینچنینی به شخصیت مختار خرده میگرفت. حتی این انتقادها هم نشان میدهد ذهنیت همه، چه منفی و چه مثبت نسبت به پردازش داستانی، شخصیتها و ورود به تاریخ در این اثر فعال شده است. وقتی ذهنها فعال شده، طبیعی است که به مطالعه در مورد این برهه زمانی و همچنین شخصیتهایی که مابهازای واقعی دارند و با مواضع مختلفی در آن زمان حضور داشتند، ترغیب شوند. این اتفاق برای موافقان و مخالفان میافتد.
این منتقد بیان میکند: پیرامون چنین مجموعههایی بحثهای زیادی ایجاد میشود و ذهنها را فعال و ناخودآگاه به پیگیری موضوع وادار میکند. پس اینکه یک اثر نمایشی آن هم در رسانهای با گستره مخاطبان تلویزیون بتواند در معرفی شخصیتهای شاخص و حتی کمترشناختهشده موثر باشد، اتفاق میافتد.
این تاثیر به حدی است که برخی بازیگران حتی پس از سالها کار کردن در آثار نمایشی مختلف با نامهایشان در این سریال میان مخاطبان شناخته میشوند. برای مثال محمد فیلی بیان کرده که بارها به او بدوبیراه گفتند، چون در این سریال لباس شمر را پوشیده است حتی خانواده از دست او شاکی شدند که چرا این نقش را بازی کرده است. مختارنامه شاخکهای احساسی خیلیها را تحریک کرد و همچنین به آنهایی که درباره چنین محتوایی پژوهش میکردند، تا حد زیادی مسیر را نشان داد.
قدرت تصویرسازی
او همچنین در مورد اینکه چقدر لازم است یک اثر نمایشی کاملا منطبق با واقعیت باشد، میگوید: بهطورکلی در نمایش وقایع تاریخی، چون دسترسی به متون و حقایق تاریخی خیلی زیاد نیست. پردازش داستانی میتواند شبهات زیادی را ایجاد کند و انتقادات را برانگیزد. اما خیلیها هم نظر مثبت داشتند و حتی همان موقع هم بسیاری از مراجع میگفتند ما سالها روی منبر رفتیم، اما نتوانستیم چنین کاری را انجام دهیم و این را بهعنوان تاثیر تصویرسازی، داستانسازی و روایتپردازی بیان میکنند. این قدرت نمایش بر ذهن مخاطبان را نشان میدهد.
سطانمحمدی درباره انتقادهایی که نسبت به شخصتپردازیها و برجسته شدن آنها در قصه شنیده میشود، عنوان میکند: کسانی که بر این کار خرده گرفتند اگر بر مبنای درست تاریخی این قضیه را بیان کنند، میگوییم تلاشی است در جهت حفظ اصالت تاریخ، اما باید گفت معمولا یک مجموعه و کارگردان نام آشنایی که نگاه مخاطبان به سوی اثر او معطوف شده و هرسال آن را تماشا میکنند، میتواند حسادت را نیز برانگیزد. پس نسبت به برخی انتقادهای بیاساس کمی شائبه حسادت به محبوبیت ایجاد میشود. برخی برای مطرح شدن و شهرت چنین انتقادهایی را مطرح میکنند. این مجموعه در موقع خودش با پشتوانه تحقیقات بسیاری نگاشته شد و در تیتراژ پایانی منابع بسیاری ذکر شده است.
وی میافزاید: آیا بسیاری از نمایشهای مذهبی از جمله تعزیههایی که تماشا کردیم موبهمو براساس واقعیتهای تاریخی است؟ خیر. اتفاقا شخصیتپردازیها و حتی شمشیرزنیها در این سریال با غلو کمتری نسبت به بسیاری از آثار همراه بود. همه اینها نشان میدهد پردازش به سمت طبیعی بودن و ایجاد احساس نزدیکی با مخاطب بوده است. طبیعی است نقدهایی هم مطرح میشود، اما به گمان من نسبت به تاثیر این سریال در نشان دادن عاشوار، وقایع بعد عاشورا، توابین، شخصیت مختار و دیگر شخصیتها مثل سلیمان بن صرد خزاعی، کمرنگ است.
مختار، یک شخصیت حماسی است
درباره سریال «مختارنامه» و شخصیتهایی که از قاب آن به مخاطبان تلویزیون معرفی شد، حرف و حدیث بسیار است. مثل هر سریال تاریخی مذهبی دیگری درباره اینکه چقدر شخصیتهای نمایش داده شده به واقعیت نزدیک هستند و تا چه اندازه سوگیری نویسنده و کارگردان و همچنین نگاه بازیگران به نقشهایی که رختشان را به تن کردند با واقعیتی که مخاطبان در ذهن دارند مطابق است، اختلاف نظر وجود دارد. این اختلاف نظر بسته به منابع مورد مطالعه و استناد میتواند متفاوت باشد. برخی کارشناسان حوزه تاریخ اسلام درباره بازنمایی این شخصیتها در سریال مختارنامه و معرفی آنان نکاتی را بیان میکنند.
حجتالاسلام رسول جعفریان، نویسنده کتاب تاریخ خلفا و چند اثر دیگر در حوزه تاریخ اسلام است که نام آثار و همچنین خودش بهعنوان منابع و مشاور این سریال در تیتراژ آمده است. این پژوهشگر تاریخ درباره شخصیت مختار در این سریال عنوان کرده است: به نظرم در بین کارهایی که اخیرا درباره تاریخ اسلام ساخته شده، مختارنامه یک سروگردن از همه بالاتر است. این را هم به لحاظ تطبیق با تاریخ عرض میکنم و هم رعایت قواعد مذهبی شیعه.
در این فیلم، ضمن ستایش از مختار، از او یک شخصیت سیاسی فکور ارائه شده بود که تردیدهایی هم در برخی از کارهایش دارد. مختار، شخصیت معصوم و غیرقابل ایرادی نیست؛ مردی سیاسی مانند بسیاری از سیاستمداران دیگر، اما جانبدار اهل بیت (ع) است. طبیعی است که خطا هم داشته باشد، اما در مجموع نگاه علمای شیعه به وی مثبت است و آنچه در منابع تاریخی مخالف آمده معمولا از روی غرضورزی است. اهمیت مختار در جامعه شیعه به حدی است که تبدیل به یک شخصیت حماسی شده و در تعزیه، نقاشیهای قهوهخانهای و جز اینها، اقدام وی برای گرفتن انتقام از قاتلان امام حسین (ع) همواره با نگاه مثبت مورد توجه بوده است.
در آغاز کار، ما چند جلسه گفتگو کردیم و خطوط اصلی را برای نشان دادن یک چهره معقول از مختار، منطبق با آنچه تاریخ به ما نشان میدهد، ترسیم کردیم. بعد از آن هم متنهای اولیه را که ایشان بر اساس مطالب و آثار نوشتند مطالعه کردم و حواشی متعددی برای آنها نوشتم. مهم برای ما خطوط کلی کار بود. در طول برنامه هم مرتب با گروه در ارتباط بودم. بارها بخشهای نخست آن را که ضبط شده بود، دیدم. پیش از پخش و پس از صداگذاری اول هم ملاحظه کردم. از نظر من خط اصلی داستان مختار با کلیات تاریخی منطبق و صحیح است و خدشهای در آن نیست.
این که ایرانیان در قیام مختار نقش فعالی داشتند، منطبق با نقلهای تاریخی است. این که اشراف عرب از موالی ناراحت بوده و در این باره به مختار اعتراض میکردند، کاملا درست است. این که در لشکر ۳۰۰۰نفری مختار، فقط ۷۰۰نفر عرب بودند، روایت تاریخی است و به احتمال درست است، اما با این دقت داستانی که گاهی در این فیلم شاهد آن هستیم، طبعا خیر. با این حال به نظرم این عیب کار نیست، این حسن کار است که شما آنچه را متون تاریخی گفتهاند در یک فیلم به صورت روایت داستانی درآورید. این کار هنری است، نه کار تاریخی. اگر مخاطبان تصور میکنند اینها عین تاریخ است اشتباه آنهاست. در مجموع ایرانیها در این دوره تاریخی، گرفتار دشواریهایی شبیه آنچه در این فیلم بازتاب یافته، بودهاند.
زمینه ساز علاقه به تاریخ اسلام
محمدحسین رجبی دوانی، مورخ، پژوهشگر تاریخ اسلام و استاد دانشگاه هم درباره تاثیر این سریال در شناخت بهتر مقطعی از تاریخ اسلام، شخصیتهای مؤثر در این حادثه و همچنین لزوم پایبندی به واقعیت در مصاحبهای بیان کرده است: گرچه زبان تصویر اقتضائاتی دارد که کارگردان را وادار میکند دخل و تصرفهایی در تاریخ انجام دهد، اما او باید خودش را ملزم بداند بر مبنای منابع معتبر، اثرش را ارائه کند.
من بهعنوان یک پژوهشگر تاریخ معتقدم باید بر اساس حقایق و واقعیتهای تاریخی عمل کنیم. بهرغم انتقادهایی که ممکن است گاهی به مختارنامه وارد باشد، اما در مجموع این سریال اثری ارزشمند، فاخر و ماندگار است. این سریال مردم را با مقطع مهمی از تاریخ اسلام که میتواند برای ما عبرتآموز باشد، آشنا و زمینه علاقهمندی مخاطبان به تاریخ اسلام را فراهم کرده است.
مختار ثقفی
نقشآفرین: فریبرز عربنیا
ماجرا: مختار بن ابوعبید ثقفی که در این سریال گاهی با القابی مثل ابواسحاق خوانده میشود، شخصیتی بحثبرانگیز و با ابعاد گوناگون است که در منابع مختلف به او نگاههای متنوعی وجود دارد. برخی قیام او را بر حق میدانند و برخی هم با نگاهی که نسبت به او در این سریال وجود دارد، چندان همراه نیستند. این شخصیت که گفته میشود از سوی امام علی (ع) کیسان نامیده شدهاست، زیرک، سیاس و دلیر تصویر میشود و برای بسیاری از علاقهمندان به «مختارنامه» وجهه یک قهرمان تمامعیار را دارد.
مسلم بن عقیل
نقشآفرین: امین زندگانی
ماجرا: این شخصیت پسرعموی امام حسین (ع) و پیک او برای کوفیان بود که در آثار نمایشی و ادبیات دینی بارها محور قرار گرفته است، اما در سریال مختارنامه با بازی یکی از چهرهها (امین زندگانی) و مجال بیشتری که برای شخصیتپردازی و روایت قصه حضور او در کوفه، برملاشدن مخفیگاه و شهادتش وجود داشت، بیش از دیگر آثار در ذهن مخاطبان باقی مانده است.
هانی بن عروه
نقشآفرین: فرخ نعمتی
ماجرا: این شخصیت که در روایات تاریخی جزو یاران امام علی (ع) معرفی شده است، از بزرگان کوفه بود که با یزید بیعت نکرد و با ورود ابنزیاد به کوفه به مبارزه با وی پرداخت و با مسلم بن عقیل همراه شد. با شهادت مسلم، او هم با فرمان ابنزیاد به شهادت رسید و دستش از ادامه مسیر مبارزه در راه امام حسین (ع) کوتاه ماند. این نقش با بازی و صدای تاثیرگذار نعمتی با وجود حضور کوتاهی که در قصه داشت، جزو شخصیتهای موثر تاریخی در این قیام است که به تصویر کشیده شد.
ابراهیم بن مالکاشتر
نقشآفرین: حسن میرباقری
ماجرا: از شخصیتهای محبوب سریال مختارنامه که در تاریخ آن دوره ریشه دارد، ابراهیم بن مالکاشتر نخعی است که با مختار در قیام علیه قاتلان امام حسین (ع) همپیمان شد. ابراهیم پیش از این هم مقابل امویان جنگیده و کنار پدرش با معاویه در جنگ صفین نبرد کرده بود. او در قیام علیه عاملان کربلا، عبیدا... بن زیاد را کشت. هر چند در نهایت مختار را تنها گذاشت، پس از شهادت مختار در نبرد با نیروهای عبدالملک بن مروان کشته شد.
شمر بن ذیالجوشن
نقشآفرین: محمد فیلی
ماجرا: از شمر در منابع گوناگون، روایاتی از عاشورا و همچنین تعزیههایی شنیده و دیدهایم و این شخصیت ردی هم در ادبیات عامه یافته است. یکی از کاملترین نمایشها از این شخصیت را در «مختارنامه» شاهد بودیم که با بازی به اندازه و گریم متفاوت دیوسیرت و صورت به تصویر کشیده شد که با همه سیاستاش به دام نیروهای مختار گرفتار و کشته شد. تاثیر این نقش تا جایی بود که بازیگرش بارها برای ایفای آن دچار دردسر شد.
مصعب بن زبیر
نقشآفرین: جعفر دهقان
ماجرا: این شخصیت فرمانده آلزبیر بود که با کشتن مختار و فتح قلمرو او، به قیامش پایان داد. در این قصه میبینیم که مصعب با به قتل رساندن مختار، حمام خون راه انداخت و ۵۰۰۰ نفر را که به آنان امان داده بود نیز به قتل رساند. او مقابل مختار، شخصیتی سفاک به تصویر کشیده میشود. هر چند سریال با کشتهشدن مختار به پایان میرسد، اما گفته میشود سرنوشت مصعب چنین است که بر تخت حکومت در بصره تکیه میزند و در مبارزه با عبدالملک بن مروان کشته میشود.
خولی بن یزید اصبحی
نقشآفرین: صدرالدین حجازی
ماجرا: خولی نامی است که در روایات جزو اشقیا خوانده میشود و در این سریال هم از عوامل یزید در عاشورا بود که سر امام حسین (ع) را با خود آورد تا آن را به یزید دهد. در این سریال میبینیم که او مردی هوسباز معرفی میشود و با همسر نخستش سر ناسازگاری دارد. به همین خاطر همسرش در دستگیری او به دست نیروهای مختار پشتش را خالی میکند و خولی با ذلت اسیر و کشته میشود.
سنان بن انس نخعی
نقشآفرین: زندهیاد رضا خندان
ماجرا: از شخصیتهای منفور در «مختارنامه» سنان بن انس بن عمرو نخعی از لشکریان عمر بن سعد در واقعه عاشوراست که میگویند سر امام را از تن جدا کرد. او پس از این واقعه و برای گریز از نیروهای مختار، به شهری دیگر فرار کرد و سعی داشت مخفیانه زندگی کند. او که دائمالخمر به نمایش درآمده است، در روایتی که این سریال از سرنوشتش نشان میدهد در نهایت با خواری جان میدهد.
منبع: جام جم
باشگاه خبرنگاران جوان وبگردی وبگردیمنبع: باشگاه خبرنگاران
کلیدواژه: مختارنامه واقعه کربلا شخصیت پردازی تاریخ اسلام ذهن مخاطبان نشان می دهد امام حسین نقش آفرین انتقاد ها یک شخصیت بار ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.yjc.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «باشگاه خبرنگاران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۵۶۵۱۵۴۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
رمزگشایی ناقص از یک ملاقات تاریخ ساز
در تاریخ هر فرهنگی، فهرستی از افراد شاخص را می توان ردیف کرد که در حافظه قومی و هویت جمعی آن ملت ریشه دارند. نزدیک شدن به این مشاهیر، و تلاش برای عرضه روایتی دراماتیک و نمایشی از آنها کاری بسیار پرمخاطره و پرمسئولیت است.
به گزارش ایسنا، نورنیوز در گزارشی از «مست عشق»، فیلم محبوب این روزهای سینما نوشت: از دشوارترین کارها در عرصه هنر، تبدیل زندگی و شخصیت چهرههای محبوب، مرجع و خاطره ساز تاریخی به آثار و تولیدات نمایشی است. رفتن سراغ تولیداتی از این جنس، راه رفتن بر لبه تیغ است؛ می تواند به راحتی در ورطه ابتذال یا اغراق بغلتد و سیمای تاریخی آن شخصیت را مخدوش کند. در تاریخ هر فرهنگی، فهرستی از افراد شاخص را می توان ردیف کرد که در حافظه قومی و هویت جمعی آن ملت ریشه دارند. نزدیک شدن بهاین مشاهیر، و تلاش برای عرضه روایتی دراماتیک و نمایشی از آنها کاری بسیار پرمخاطره و پرمسئولیت است. هنرمندان اندکی هستند که به چنین کار خطیر و مسولانهای تن بدهند؛ و هنرمندان اندک تر و کم شمارتری هستند کهاین خطرپذیری را با خلاقیت و نوآوری همراه کنند، به نحوی که نه درخشش سیمای آن مشاهیر مخدوش شود و نه ذهنیت جمعی مردم از آن افراد شاخص لطمه ببیند. برای فرهنگ ایران، مولانا جلال الدین بلخی از این افرا است. بهاین اعتبار، انتخاب او به عنوان سوژه اثر هنری، انتخابی خطیر و دشوار است.
از سوی دیگر،همیشه هنرمندانی وجود داشته اند که توان و تخصص و تمایل حرفهای شان، بازسازی هنری رخدادها یا چهرههای تاریخی است. برای این هنرمندان، تاریخ چیزی به سرآمده و به پایان رسیده نیست بلکه می توان سراغش رفت و با قرائتی امروزین، آن را بازسازی و بازآفرینی کرد. حسن فتحی، به عنوان فیلمسازی ایرانی از کسانی است که به چنین بازسازی های تاریخی – هنری علاقهای ویژه و خاص دارد. در کارنامه هنری او، نگاه به اشخاص، رخدادها و جریان های تاریخی، جایگاهی ویژه دارد. او در «شب دهم» روایتی دراماتیک از واقعه عاشورا به دست می دهد و با استفاده از نشانهها و استعارههای ایرانی، درکی نوستالژیک و ملی از یک رخداد تاریخی و دینی عرضه می کند. در سریال مدار صفر درجه از تاریخ معاصر ایران، روایتی ملی می سازد و با بهره گیری درست از مولفههای رمانتیک، نمایشی اثرگذار و مخاطب پسند و باورپذیر از مبارزات استقلال طلبانه مردم ایران عرضه می کند. «پهلوانان هرگز نمی میرند»، «جیران»، «میوه ممنوعه» نیز همگی در این نکته مشترکند که فیلمساز، عناصر تاریخی و هویتی را در ساختاری رمانتیک و حرفهای بازسازی و بازآفرینی می کند.
مست عشق، جدیدترین ساخته سینمایی حسن فتحی، روی همین خط سیر هنری و براساس همین بنیان نظری ساخته شده است. او در این اثر سینمایی، سراغ مولانا ، یا به تعبیر درست تر سراغ توصیف رابطه مولانا و شمس در خلال سال های ۶۴۲ تا ۶۴۵ هجری قمری می رود. این ۳ سال، به اعتبار آنکهکی از مرموزترین و جذاب ترین ملاقات های تاریخی در آن رخ داده و نتایجی بی نهایت شگفت در پی داشته از مهم ترین مقاطع در تاریخ فرهنگ و ادبیات ایران به حساب می آید.
مردم ایران، به درجات مختلف از دیدار معمایی و تاریخ ساز این دو شخصیت عظیم کمابیش خبر دارند و از اهمیت و تعیین کنندگی اش مطلع اند. حتی کسانی که تاکنون آثار منثور و منظوم مولانا و شمس را نخوانده اند از این دیدار مرموز و از این مقطع ۳ ساله زندگی مولانا چیزهایی شنیده اند. فیلم حسن فتحی، همین برش کوتاه را از زندگی مولانا و شمس برمی گزیند و با پرداختی رمانتیک و دراماتیک، آن را به اثری دیدنی تبدیل می کند. مست عشق به اعتبار اینکه موضوعی تا این اندازه مخاطب پسند و کنجکاوی برانگیز را دستمایه تولید قرار داده اثری جسورانه و هوشمندانه است.
اما این همه ماجرا نیست. فتحی ترجیح داده کار را در اقلیم سینمایی ترکیه تولید کند و در رده آثار مشترک سینمایی تعریف کند. لوکیشن های بومی قونیه به همراه ظرفیت های فنی و هنری سینمای ترکیه در بازآفرینی تاریخ دوره سلجوقی ، امکان های زیادی در اختیار فیلمساز قرار داده تا ساختاری باورپذیر و دیدنی به فیلمش بدهد. این نکته تا آنجاست که طبق نظر برخی از منتقدان، قدرت بازیگری بازیگران ترکیهای مست عشق به مراتب از سطح هنرنمایی بازیگران ایرانی این فیلم، بالاتر به نظر می رسد.
مهم ترین نکته در مست عشق، غیر از این موارد فنی، نحوه بازنمایی ملاقات تاریخی شمس و مولاناست. دیدار این دو چهره ماندگار فرهنگی ایران، آنقدر مهم و اثرگذار بوده است که در تمام تاریخ بشریت، شاید نمونههایی به تعداد انگشتان یک دست داشته باشد. این ملاقات ، عالی ترین مصداق و نمونه از یک دیدار کیمیاگرانه و تحول بخش دانسته شده، به نحوی که از یک فقیه و دانشمند معمول و متعارف، عارف و شاعری حکیم و شوریده ساخت و او را در فهرست مفاخر تاریخ بشری جای داد. سئوال این است که آیا «مست عشق» توانسته است چنین دیدار ناب و بی مانندی را به خوبی بازنمایی کند؟ آیا عظمت و ابهت مولانا و شمس، و نیز اهمیت ملاقات بی بدیل این دو سیمای تابناک، در این اثر بازتابی شایسته یافته است؟
به نظر می رسد فتحی در این مقصود، با تمام خلاقیت ها و نازک اندیشی هایش، آنگونه که انتظار می رفت توفیق نداشته است. دیدار این دو شخصیت تاریخ ساز،چیزی بیش از یک ملاقات، ولو ملاقات مهم، از آب درنیامده است، و نشانی از یک دیدار یکّه و بی بدیل در آن نیست. برخورد شمس و مولانا، داستان طلاشدن مس در یک فرایند مرموز انسانی است. بیننده انتظار دارد چنین تحولی را ملموس تر از اینکه هست در فیلم ببیند. مخاطب، آنچه از گفت و گوی این دو چهره در خلوت می بیند مباحثاتی است که هر روز در مجامع و محافل علمی سنتی و مدرن جریان دارد. هرروز صدها حلقه از این نشست های علمی میان دانشمندان شکل می گرفته اما هیچ کدام به نتیجهای منتج نشد که دیدار شمس و مولانا منتج شد. کم نیستند مولوی پژوهانی که معتقدند جنس این دیدار،اساسا از جنس مواجهات علمی و مدرسی نبوده و آنِ دیگری داشته است. به تصویر کشیدن باورپذیر این دگردیسی، ناکامی بزرگ حسن فتحی در مست عشق است.
این نقیصه را بازی انتقادبرانگیز شهاب حسینی (در نقش شمس) و پارسا پیروزفر (در نقش مولانا) دوچندان کرده است. نه مولانای قبل از دیدار با شمس، خوب از آب درآمده است و نه مولانای بعد از دیدار. فرق پیروزفر قبل از ملاقات با شهاب حسینی و بعد از ملاقات با او چندان زیاد نیست. نه مولانای فقیه و دانشمند، به درستی در فیلم بازنمایی شده و نه مولانای شوریده و شاعر. از سوی دیگر، تصویری که شهاب حسینی از شمس عرضه می کند تصویری نامنسجم و پریشان است. بخشی از این شخصیت پردازی های ضعیف، به خاطر ضعف فیلمنامه فتحی - توحیدی است و بخش مهم دیگری از آن، به خاطر ناکامی حسینی – پیروزفر در ایفای نقش.
علاوه بر این، زبان انتخابی نویسندگان فیلمنامه نیز زبانی هویت دار و استخوان دار نیست. گاهی به زبان امروزین نزدیک است و گاهی به شدت کهن و باستانی می شود و در مجموع، از ساخت زبانی مستحکم و اثرگذاری که فتحی در شب دهم، میوه ممنوعه و سایر آثارش به استخدام گرفته بود در مست عشق خبری نیست.
البته فیلمساز در استفاده از سبک روایی «تداعی در تداعی» به خوبی عمل کرده و احتمالا با الهام گیری از روش کار خود مولانا در روایت گری مثنوی، جابجایی های جالب و جذاب زمانی را در فیلم گنجانده که کشش اثر را برای مخاطب بیشتر می کند. علاوه بر این، پیوند دادن خشونت و عشق در نمونه سردار سلجوقی و مریم، دختر مسیحی، به خوبی در خدمت خط روایی داستان است و جذابیت از دست رفته دیدار مولانا و شمس را تاحدی جبران می کند. شروع فیلم با صحنههایی خوش ساخت از جنگ های خونبار مغولی است. این آغاز شکوهمند، ضرباهنگ فیلم را بالا می برد و بیننده را از همان ابتدا در برابر یک اثر خوش ساخت منتظر می گذارد. موسیقی روان فیلم هم تماشاگر را در فضایی صوفیانه و شرقی قرار می دهد و در پایان اثر، صدای لطیف علیرضا قربانی، خاطره فیلم را در ذهن هر مخاطبی ماندگار می کند. بهاین ترتیب ، «مست عشق» با یک شروع غافلگیرانه و یک پایان شکوهمند، در خیال بیننده جای می گیرد.
«مست عشق» به رغم تمام فراز و فرودهایش اثری دیدنی و توصیه کردنی است. این اثر شریف، مسیری تازه را در سینمای ایران باز می کند و می تواند حلقه مهمی برای زنجیره آثاری باشد که فیلمسازان جوان و خلاق ایرانی با الهام گیری از آن، رخدادها و شخصیت های تاریخی را دراماتیک و دیدنی کنند.
انتهای پیام